سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الحمد للَّه، وصلّى اللَّه على محمّد و آلهالطاهرین.
هر کس که در برابر شخصیت ارجمند رسول اکرم حضرت محمّدصلى الله علیهوآله‏قرار گیرد، 

 شخصیتى که خداوند او را به عنوان پر افتخارترین انسان در پهنه‏هستىآفرید، به حیرت و شگفتى دچار مى‏شود.
شخصیت پیامبرصلى الله علیه وآله در حقیقتتابلوى زیبا و ارزشمندى است که بر آن‏تمام نشانه‏هاى ارزشهاى الهى و آیات کمال وجمال نقش بسته است وچشم ودل بینندگان را به خود خیره مى‏سازد. 

نام: محمد،

  پدر و مادر: عبداللَّه - آمنه‏

شهرت: رسول اللَّه، خاتمپیامبران‏

 کنیه: ابوالقاسم‏

 زمان ومحل تولد: سحرگاه روز جمعه 17 ربیع الاول 571میلادى چهل سال قبل از بعث در مکّه.

 

دوران نبوت: 23 سال از 40 سالگى تا 63سالگى، 13سال در مکّه، 10سال در مدینه، آغازنبوت، 27 ماه‏رجب

 

زمان و محلرحلت: روز دوشنبه 28 ماه صفر سال 11 هجرى، در مدینه منوره در سن 63 سالگى رحلتنمود.
 

 

 

محل دفن: مرقد شریفش، کنار مسجد النبى در مدینه منوره مى‏باشد.

دورانعمر: در سه بخش:

 

 

1 - قبل از نبوت چهل سال

2-بعد از نبوت در مکه (13سال(.
3-بعد از هجرت از مکّه به مدینه، وتشکیل حکومت اسلامى حدود دهسال.

 

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
انه لا فقر اشد من الجهل ولا مال اعود من العقل و لا وحده اوحش من العجب و لا مظاهره احسن من المشاوره و لاعقل کالتدبیر و لا حسب کحسن الخلق و لا عباده کالتفکررسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند :
هیچ فقری از نادانی بدتر نیست و هیچ مالی از عقل سودمندتر نیست و هیچ تنهائی از خودپسندی وحشتناک تر نیست و هیچ مددکاری از مشورت بهتر نیست و هیچ عقلی چون عاقبت اندیشی نیست و هیچ حسب و نسبی چون خوشخوئی نیست و هیچ عبادتی همانند فکر کردن نیست. 



تاریخ : پنج شنبه 91/10/21 | 7:14 عصر | نویسنده : بهمن یاراحمدی | نظر

...

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.
آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.
در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید...
بگذارید آن را بستر زندگی بنامم بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.
چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب ، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.
قلبم را به کسی هدیه بدهید که ازقلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند وکمکش کنید تا زنده بماند ونوه هایش را ببیند.
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.
استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند ودخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.
آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند...
اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند...
گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.
عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.
اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...




تاریخ : پنج شنبه 91/10/7 | 11:9 صبح | نویسنده : بهمن یاراحمدی | نظر


  • عکس
  • قالب میهن بلاگ
  • کارت شارژ همراه اول